نماینده سینمای ایران در اسکار امسال را بیشتر بشناسیم | پایانی که پیش از شروع داستان رقم خورده است
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۲۵۶۰۲
همشهری آنلاین: «نگهبان شب» ساخته رضا میرکریمی، در نگاه اول، فیلمی کاملا متفاوت با فیلمهایی که در طول سال اکران میشوند به نظر میرسد. در آن نه خبری از بازیگران مشهور است و نه داستان و سوژهاش به فیلمهای کمدی، درام اجتماعی، درام سیاسی، اکشن جنگی، کودک یا هنر و تجربه شباهت دارد. باز هم، در نگاه اول، میتوان مدعی شد که «نگهبان شب» دنیای خاص خودش را دارد و شخصیتها و روابطی را بنا میکند که با اغلب تولیدات سینمایی این روزها متفاوت است و این تمایز و تَکینِگی را امتیازی برای آن برشمرد و در ستایش و تحسینش تردید به دل راه نداد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«نگهبان شب»، با وجود اینکه در ظاهر با اغلب فیلمهای روی پرده کاملا متفاوت است، اما حداقل در یک مورد با برخی از آنها اشتراک دارد: «پیشداوری». هر متنی که پیشاپیش درباره فرد یا گروه یا موضوعی قضاوت منفی و متعصبانه دارد و نوعی سوگیری، جانبداری و تصورات قبلی را بازتاب میدهد، دچار پیشداوری است. پیشداوری صرفا قضاوت منفی و نامساعد نیست، بلکه اصرار سرسختانه بر درستی این قضاوت است که تحت هیچ شرایطی، حتی در صورت وجود شواهدی خلاف آن، قطعیت و درستیاش زیر سوال نمیرود.
همانطور که یک فیلم گیشهای محض تلقیهای غیرمنعطف از خیر و شر یا درست و نادرست را بازنمایی میکند و تعالیم اخلاقی خشک و مبتنی بر شناخت ناکافی را به عنوان یگانه شیوه قضاوت درباره پدیدههای مختلف به تصویر میکشد، «نگهبان شب» نیز در روایت داستانش بر تلقیهای تعصبآمیز، نامنعطف و بیش از حد تعمیمیافتهای تأکید دارد که، بهرغم ظاهر متفاوتش با جریان سینمایی روز، نشان میدهد از پیشداوریهایش فراتر نرفته است. در دنیای تخت و فاقد پیچیدگی فیلم، شاهد قهرمان ساده و کودکصفتی هستیم که در دنیایی پر از دروغ و دورویی و حقه و سوءاستفاده قربانی سادهدلیاش میشود، اما در نهایت راه رستگاری و سعادت را در شاد کردن دل پیرمردی آلزایمری پیدا میکند.
اینکه شخصیتهایی که لهجه دارند، روستاییاند، نقص فیزیکی یا ذهنی دارند، از طبقات فرودستاند و با شهر و مناسباتش بیگانهاند، آدمهای خوب و صاف و صادقیاند و به طریقی بهای خوبی و پاکیشان از آنها ستانده میشود و شخصیتهای بدون لهجه، شهری، سالم و مرفه مستعد خطاکاری و نیازمند تغییر و تحولاند، کژفهمی و پیشداوریای است که هرگز با گذر زمان، شناخت جدید یا اطلاعات تازه در برخی فیلمهای سینمای ایران اصلاح نشده است. طبق این پیشداوری، یک روستایی به شهرآمده به صورت بالقوه طعمهای است که تا قربانی نشود، توانایی تمییز درست و غلط و محافظت از خودش را پیدا نمیکند.
با اینکه در دستهای از فیلمهای سینمای ایران، در ظاهر، روستاییهای به شهرآمده و قربانیشده به دلیل سادگی و آلوده نشدنشان به بداخلاقیهای زندگی شهرنشینی ستایش میشوند، اما این نوع نگرش نتیجه عمیقا ناخوشایندی دارد که به عمیقتر شدن شکافهای ناشی از پیشداوری و تعصب میانجامد. برتری دادن یک گروه بر گروه دیگر تفکری است که ریشه در پیشداوری دارد و فیلمی که دچار پیشداوری باشد از همان آغاز تصمیمش را درباره سرنوشت شخصیتها و موقعیت اخلاقیشان گرفته و نیازی به درام برای رسیدن به هدفش ندارد.
خیلی دور، خیلی دورتر«نگهبان شب» با نشانههایی مثل ارتباط میان یک مهندس مقاطعهکار و یک نامزد انتخاباتی، فساد در سیستم بانکی، فاصله زیاد میان زندگی طبقات بالا و پایین، نمایش تصویر یکی از مشهورترین متهمان فساد مالی در تلویزیون و از بین بردن باغی بزرگ برای ساخت پروژهای مسکونی سعی دارد که خودش را فیلم زمان حال معرفی کند، اما واقعیت این است که اگر این نشانهها را که اتفاقا نقش مهمی در روایت ندارند نادیده بگیریم، میتوانیم بگوییم این فیلم میتوانست در هر زمانی ساخته شود و کموبیش همین فیلم فعلی باشد، همچنان که خود میرکریمی در سالهای گذشته نسخههای دیگری از این روایت را عرضه کرده بود. آنچه رویکرد فیلم را به داستان و شخصیتهایش تعیین میکند، نه این نشانهها و تقارن آن با جامعه کنونی بلکه همان پیشداوری موجود در کنه اثر است.
از نظر ساختمان داستان، وقتی پیشداوریای وجود دارد که روایت، شخصیتها و فرجام فیلم متأثر از آن است، طبیعتا روایت زودتر از آنچه باید تمام میشود و به خانه آخر میرسد، چون امکان ارائه جایگزین و نگاه جدیدی وجود ندارد. اما میرکریمی پس از سالها آزمودن این نوع روایت به تبحری در بیان داستان با جزئیات بیاهمیت رسیده که اجازه نمیدهد فیلم خیلی زود از نفس بیفتد.
میرکریمی به همراه همکار فیلمنامهنویساش، محمد داودی، جزئیاتی فرعی (ازدواج رسول با دختر کمشنوای دایی، آلزایمر دایی در نتیجه بیحرمتی به باغ، غمخواری دایی برای پسر ازدسترفتهاش، دزدی نگهبان اخراجشده از کارگاه ساختمانی، پیشرفت رابطه دختر و رسول) طراحی کرده که بیشتر از پیرنگ اصلی فیلم (یعنی گرفتاری جوان روستایی به شهرآمده به دست مقاطعهکار شهری) به آنها پرداخته میشود و این تمهید باعث شده که تکراری بودن پیرنگ اصلی فیلم برای لحظاتی فراموش و کلیشههای اجتماعی آن با رمانسی عامهپسند تلطیف شود. از سوی دیگر، بازیهای سه بازیگر اصلی فیلم، تورج الوند، لاله مرزبان و علیاکبر اصانلو، تقریبا قابل قبول است و معدود لحظات انسانی و احساسی اثرگذاری که در فیلم هست، حاصل نقشآفرینی آنهاست.
«نگهبان شب» فیلمی در ادامه آثار میرکریمی است که از یک پیشداوری مألوف برآمده و در محدوده جهانبینی فیلمهای قبلی وی در فاصلهای دور و دورتر از جامعه امروز و مناسبات و روابط آدمهایش میایستد.
کد خبر 808972 منبع: همشهری آنلاین برچسبها کارگردانان سینمای ایران سینمای ایران مجله سینمای ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: کارگردانان سینمای ایران سینمای ایران مجله سینمای ایران سینمای ایران نگهبان شب پیش داوری شخصیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۲۵۶۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید حسین اسکندرلو را بیشتر بشناسیم
گردانهای حضرت علیاصغر و المهدی زودتر از دیگر گردهانهای عملکننده درگیر نبرد با دشمن شدند. در همان ساعتهای نخست درگیری تعدادی از تانکهای دشمن منهدم شدند و تلفات زیادی دادند. تا اینکه صبح ۱۲ اردیبهشت سال ۶۵ تقریبا درگیری تن به تن میان رزمندگان ایرانی و عراقی در رملهای فکه آغاز شد.
به گزارش ایسنا، حسین اسکندرلو دوازدهم اردیبهشتماه سال ۱۳۴۱ در جنوب تهران به دنیا آمد. در روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ از اولین کسانی بود که با تصرف پادگان تسلیحاتی خیابان پیروزی تهران، به مردم کمک کرد.
پس از پیروزی انقلاب، مدتی در کمیته انقلاب اسلامی به حراست از آرمانهای مردم پرداخت و پس از آن به عضویت رسمی سپاه در «گردان ۷» پادگان امام حسین (ع) درآمد. با شروع جنگ تحمیلی راهی جبههها شد و در سمتهایی چون معاونت گردان حنین، عضو شورای فرماندهی سپاه سر پلذهاب، مسئول بسیج سپاه غرب و فرمانده گردانهای سلمان، زهیر و علیاصغر (ع) به دفاع از میهن اسلامی پرداخت که در این مدت چندین بار نیز مجروح و شیمیایی شد و در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۵ درعملیات «سیدالشهدا (ع)» منطقه «فکه» بر اثر اصابت گلوله مستقیم دوشکا به گردنش در روز تولدش به شهادت رسید.
سردار ابوالفضل مسجدی از همرزمان شهید حاج حسین اسکندرلو و مسئول روایتگری و زیارتگاههای کل سپاه در گفتوگو ایسنا، درباره لحظه شهادت این فرمانده شجاع و عملیات «سیدالهشدا(ع)» میگوید: این عملیات روز ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۵ در پی اجرای استراتژی «دفاع غیرمتحرک» عراق به مرحله اجرا درآمد. عراقیها توانسته بودند در این زمان تا نزدیکیهای «فکه» و «تپه سبز» پیشروی کنند. اگر جلوی عراقیها گرفته نمیشد میتوانستند تا جاده اندیمشک ـ اهواز بیایند. به همین خاطر، حاج علی فضلی که آن زمان فرماندهی گردانهای لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) را بر عهده داشت، تمامی فرمانده گردانها را در ساختمان نجف اشرف فرا خواند و به آنها یادآور شد که نیروی زمینی سپاه به ما تکلیف کرده است تا عملیاتی برای مقابله با پیروی دشمن انجام بدهیم.
این فرمان باید در کمترین زمان ممکن انجام میشد. از آنجایی که مدتی عملیاتی در منطقه طراحی و اجرا نشده بود تعدادی از نیروها در حال بازگشت به تهران بودند. حاج حسین، خیلی زود کسی را به راهآهن فرستاد تا بچهها باز گردند. طرح و نقشه عملیات در ۴۸ ساعت ریخته شد. در خاطرم هست که ۶ گردان از لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) برای انجام این عملیات آماده شدند. گردان «علیاصغر» به فرماندهی حاج حسین اسکندرلو، گردان «المهدی» به فرماندهی شهید حسنیان، گردان «علیاکبر» به فرماندهی برادر تقیزاده، گردان «زینب» به فرماندهی حاج خادم و گردان «قاسم» به فرماندهی غلامی آماده شدند. نیروهای حسین اسکندرلو در اردوگاه «فرات» در دزفول مستقر بودند.
گردانهای حضرت علیاصغر و المهدی زودتر از دیگر گردهانهای عملکننده درگیر نبرد با دشمن شدند. در همان ساعتهای نخست درگیری تعدادی از تانکهای دشمن منهدم شدند و تلفات زیادی دادند. تا اینکه صبح ۱۲ اردیبهشت سال ۶۵ تقریبا درگیری تن به تن میان رزمندگان ایرانی و عراقی در رملهای فکه آغاز شد. در این درگیریها حدود ۹۷ تن از نیروهای گردان علیاصغر به شهادت رسیدند. با ادامه نبرد، حاج حسین نیز بر اثر اصابت گلوله مستقیم دوشکا به گردنش در روز تولدش و در گردانی که نامش با نام طفل شش ماهه امام حسین (ع) بود به شهادت رسید.
من یک سرباز به نام «شهید صالحیان» داشتم که حاج حسین بسیار با او احساس دوستی میکرد. به همین خاطر از من خواست تا صالحیان همراهش باشد. پس از شهادت حاج حسین، من از شهید صالحیان شنیدم که حاج حسین اسکندرلو شب پیش از شهادتش گفته است: «امشب شب عاشورا است، حفظ انقلاب و این منطقه خون میخواهد و اگر نتوانیم این منطقه را حفظ کنیم دشمن تا جاده اندیشمک ـ اهواز پیش خواهد آمد.»
به گزارش ایسنا، در این عملیات همچنین شهیدان «سیدمهدی اعتصامی»، «سیدمجتبی زینال الحسینی»، «اصغر کاظمی»، «علی دهقان سانیچ» و «سعید منتظری» از جمع همسنگران تخریبچی لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع) در بازگشایی معبر برای رزمندگان به فیض شهادت نائل آمدند.
انتهای پیام